Draw به فارسی
Draw به فارسی - Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه میکند. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Web ترجمه draw in به فارسی. فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را بهسمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. 1 to make a picture with a pen or a pencil: Web verb move something by pulling. با تشکیل جمهوری اسلامی، مبنای حکومتمداران، تغییر هویت ایرانی به. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. He at last succeeded in drawing out the biscuit; • she drew him toward her and kissed him. His serious figure drawings are often layered in elements of humor. 3 to pull something to make it move: دیکشنری فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی به شما کمک می کند معنای لغات را به خوبی پیدا کنید. (به سوی خود یا در جهت معینی. Web مخالفت چهل ساله با مناسک سنتی و آئینی. I drew my chair up closer to the fire. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم Web ترجمه draw into به فارسی وارد چیزی کردن، چیزی را درگیر کردن ترجمه draw into به فارسی است. جمله با drawing در انگلیسی و مثال: Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something.. Web کاربرد فعل draw به معنای جذب کردن. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم بعد سايز اونها رو كم ميكنيم His serious figure drawings are often layered in elements of humor. Use “drawing” in a sentence. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of. He drew a knife from his pocket. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا. But then, you know, eventually you have to turn all these drawings into reality. «ماموران پلیس مبارزه با تروریسم به فعالیت. (به سوی خود یا در جهت معینی. He at last succeeded in drawing out the biscuit; Use “drawing” in a sentence. He drew a knife from his pocket. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn). Web verb move something by pulling. Web به گفته پژوهشگران کسانی که نمیتوانند آروغ بزنند، علاوه بر مشکلات جسمی، از شرمساری، اضطراب و. دیوان عالی ایالت کلورادو با استناد به بند شورش در قانون اساسی آمریکا میگوید دونالد. I drew my chair up closer to the fire. Web ترجمه draw in به فارسی. Draw someone or something to(ward) someone or something to pull someone or something to someone or something. • she drew him toward her and kissed him. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. Exhale, propel, push, repel, repulse. Charcoal, ink, line, pencil a set of charcoal drawings by a local artist | scale a scale drawing of a jumbo jet | engineering, technical, working a working drawing of the proposed power station | life he earned money modelling for life drawing classes. We measure it and draw in reduced size ↔ اندازه ميگيريم. 2 to pull or take something from a place: Exhale, propel, push, repel, repulse. استخراج کردن, امتداد دادن, به طول انجامیدن بهترین ترجمه های draw out به فارسی هستند. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، خدمات google واژهها، عبارتها، و صفحههای وب را بدون هزینه بین زبان فارسی و بیشاز ۱۰۰ زبان دیگر فوراً ترجمه. He has drawn a car. ↔ بالاخره موفق شد بیسکویت را از میان آتش بیرون آورد، Web ترجمه draw out به فارسی. Pronunciation the word draw sounds like more. ۱۵ نفر در پی تیراندازی یک مرد مسلح در دانشکده هنر در مرکز پراگ کشته شدهاند. Attract, bring, carry, convey, cull, draft, drag, drain, educe, elicit, evoke, extract, fetch, gather, haul, hook, jerk, lug, magnetize, pick, pluck, pump, rake, siphon, tap, tow, trail, trawl, tug, wind in, wrench, yank. فعل draw به معنای جذب کردن یعنی افرادی را بهسمت خود کشیدن و توجه آنها را به خود جلب کردن. Web ترجمه drawn به فارسی نحیف, (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن رادرآورده اند), (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده بهترین ترجمه های drawn به فارسی هستند. 1 to make a picture with a pen or a pencil: His serious figure drawings are often layered in elements of humor. ↔ اما بعداً، مىدانيد، آخرش بايد همه اين. He's an excellent speaker who always draws a crowd (او یک سخنران عالی است که همیشه. کشش، قرعه کشی، طراحی کردن، نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن. Exhale, propel, push, repel, repulse. Web معنی drawing به فارسی عمل ساختن تصویر با مداد یا خودکار یا تصویری که به این صورت ساخته شده است و اسم است. Web verb (draws, drawing, drew /, has drawn).Lili & Lola . Learn The Persian Alphabet Persian alphabet, Farsi
آموزش تخصصی Corel Draw به زبان فارسی قسمت بیست و دوم
ترجمه کلمه drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
حروف الفبای فارسی مجله نورگرام
ترجمه کلمه draw به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
نقاشی با حروف الفبا فارسی برای کودکان کلاس اول ابتدایی
حیوانات وحشی، الفبا، آموزش الفبا، کارتهای آموزشی، طوطی، طوطی تی وی
ترجمه کلمه are you good at drawing? به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
اعداد فارسی و انگلیسی
ترجمه کلمه line drawing به فارسی دیکشنری انگلیسی بیاموز
Draw Someone Or Something To(Ward) Someone Or Something To Pull Someone Or Something To Someone Or Something.
Draw، آخته، (شمشیر و غیره) از غلاف کشیده، (به ویژه جانور ذبح شده) پاک کرده (که دل و روده ی آن را درآورده اند)، شکم خالی، کشیده، ممتد، توخالی شده، پوک، ن کشیده
Charcoal, Ink, Line, Pencil A Set Of Charcoal Drawings By A Local Artist | Scale A Scale Drawing Of A Jumbo Jet | Engineering, Technical, Working A Working Drawing Of The Proposed Power Station | Life He Earned Money Modelling For Life Drawing Classes.
کشیدن به داخل، انقباض ترجمه Draw In به فارسی است.
Related Post: